ویژگی و خصوصیات قلم ویبراتا تزریق ژل بدون درد vibrata
- کمک به تزریق ژل، بوتاکس، مزوتراپی و پی آر پی بدون درد
- ماساژور صورت و سفت کننده پوست
- ماساژ پوست با ویبره
- كنترل و هدايت مواد تزريق شده به مكانهاي مورد نظر
- جلوگيري از گلوله شدن مواد مذكور زير پوست ميشود
- معجزه ای در بوتاکس و تسکین درد های بوتاکس
- کارایی و کیفیت خارق العاده
قلم Vibrata™ برای تزریقی بدون درد چگونه کار می کند؟
قلم ویبراتا و ماساژور تزریق کمک می کند تا تزريق ژل، بوتاكس،فيلر هر تزريقي،
بدون درد باشد و بعنوان ماساژور صورت و سفت كننده پوست کاربرد دارد
دکتر سیمون اوریان با استفاده از تئوری کنترل دریچه ای Vibrata™ را توسعه داد.
این تئوری پیشنهاد می کند که ورودی غیر- دردناک می تواند بطور موثری دریچه های ورودی درد را خاموش کنند.
اساسا، درد تنها می تواند توسط محرک های مهار شود که اعصاب غیر حساس به درد را فعال می کنند.
Vibrata™ به عنوان یک محرک لمسی عمل می کند که در طی تزریقات احساس درد را مهار می کند.
قلم ویبراتور و ماساژور ویبراتا Vibrata كمك ميكند تا تزريق ژل، بوتاكس،
فيلر و بطوركلي هر تزريقي، بدون درد باشد و نيزبعنوان ماساژور صورت و سفت كننده پوست هم بكار ميرود.
تزريق هاي زيبايي مانند بوتاكس، فيلر، ژل و غيره امروزه از اركان متدهاي زيبايي روز دنيا ميباشند
ولي خيلي از مراجعين و متقاضيان زيبايي از درد ناشي از تزريق گلايه دارند واز آن ميترسند.
استفاده از اين قلم ويبراتور نزديك محلي كه متخصص زيبايي در حال تزريق با سرنگ است،
با قدرت مناسبي كه دارد باعث ازبين رفتن درد تزريق مي شود.
اين دستگاه بهترين دستيار براي متخصص زيبايي در هنگام تزريق ميباشد.
چون باعث كنترل و هدايت مواد تزريق شده به مكانهاي مورد نظر
و همچنين جلوگيري از گلوله شدن مواد مذكور زير پوست ميشود.
استفاده از ويبراتور ويبراتا در حالت عادي و بصورت شخصي بهترين و ساده ترين راه براي كشيده شدن پوست صورت است.
روزانه ۱۰ دقيقه ماساژ پوست با آن باعث سفت شدن و ترميم قسمتهاي نرم و شل پوست ميشود.
توضیح مختصری درباره تئوری کنترل دریچه ای:
زمانی که درد را تجربه می کنیم، این درد معمولا از طریق اعصاب بدن منتقل می شود
و در نهایت به سیستم عصبی مرکزی میرسد با این حال، تئوری کنترل دریچه ای پیشنهاد می کند
که ورودی غیر- درد بطور موثری “دریچه های” ورودی درد را خاموش می کنند.
زمانی که این امر رخ دهد، درد می تواند بطور طبیعی سرکوب شود.
این ایده اولین بار در اواسط دهه ۶۰ معرفی شد.
در طول سالها، تئوری کنترل دریچه ای توجه زیادی را به سمت خود جلب کرده است
و کاملا تحقیقات مربوط به درد را متحول کرده است.
همانند بسیاری از مطالعات دیگر، در این زمینه نیز افرادی وجود دارند
که به دلیل فقدان توضیحات درباره برخی مشاهدات نسبت به این تئوری محتاطانه برخورد می کنند.
گفته می شود در زمان تجربه درد، این تئوری رابطه بین جنبه های جسمی و روانشناختی را شرح می دهد.
تئوری:
در اصل، این تئوری با این ایده شروع شد که فیبرهای قطور و نازک درد اطلاعات را منتقل می کنند.
در داخل فیبرهای عصبی، این اطلاعات به سلولهای انتقال دهنده در شاخ خلفی نخاع منتقل می شوند
که به مغز و همینطور اینترنورون های موثر بر فعالیت سلولی هدایت می شوند.
در حالی که فیبرهای قطور سلولهای انتقال دهنده را تحریک می کنند،
فیبر نازک از فعالیت سلولهای مهاری جلوگیری می کند. با در نظر گرفتن این امر، آنها مشاهده کردند
زمانی که فعالیت فیبر بزرگ نسبت به فعالیت فیبر نازک غالب تر است درد کمتری احساس می شود.
پس از آن دانشمندان توانستند توضیح دهند که چرا برخی دردها را با شدت کمتری تجربه می کنیم.
پس از تحقیقات اولیه، یک “طرح مداری” عصبی تهیه شد که در آن دو مسیر به مغز دیده می شود.
همینطور که سیگنال سلولها به نخاع و در نتیجه مغز هدایت می شوند،
آنها دریافتند که سلولهای انتقال دهنده و مهاری نیز برای رسیدن به مغز بایپس میشوند.
بسته به وضعیت مغز، این سیگنال می تواند به نخاع بازگردانده شود
که شدت درد تجربه شده را تعیین می کند.
پس از این، رابطه بین اثرات جسمی و روان شناختی بطور کامل تغییر کرد و شناخت ما از پدیده درد تحول یافت.
سیگنالها:
در تئوری کنترل دریچه ای، 58ما می توانیم تاثیر فیبرهای فاقد گیرنده درد را مشاهده کنیم.
اساسا، آنها فیبرهایی هستند که سیگنال درد را در طول خود منتقل نمی کنند.
با این حال، فعالسازی این عصب ها باعث ایجاد یک عکس العمل در فیبرهای درد می شود و این امر منجر به ایجاد درد می شود.
علاوه بر این، مراکزی در سیستم عصبی محیطی وجود دارند که در آنها تنظیم محرک های درد رخ می دهد.
همراه با لامینا، این ناحیه در شاخ خلفی نخاع می باشد که فیبرهای Aó و C و همینطور Aß را دریافت می کند.
زمانی که فیبرهای درد توسط فیبرهای فاقد گیرنده درد مهار می شوند،
این دریچه بسته می شود و انتقال محرک ها به آنها بلوکه می شود.
در نقاط دیگر لامینا، این دریچه می تواند باز شود زیرا فیبرهای درد، فیبرهای فاقد گیرنده درد را مهار می کنند.
خلاصه:
روی هم رفته، تئوری کنترل دریچه ای توضیح می دهد که چگونه درد می تواند تنها از طریق محرک هایی مهار شود
که نورون های فاقد گیرنده درد را فعال می کنند.
زمانی که بطور ذاتی یک ناحیه را پس از تجربه درد مالش می دهیم،
این کار تا حدی درد را تسکین می دهد زیرا همین فیبرها باعث تحریک نورون های فاقد گیرنده درد در لامینا می شوند.
در ابتدا، این تئوری برای سالهای بسیاری مورد تردید بود.
علیرغم این امر، فرض قبلی همچنان به قوت خود باقی است اگرچه در این سالها برخی اصلاحات انجام شده است.
امروزه، متخصصان به این تئوری به عنوان توضیح ساده انگارانه نگاه می کنند که کاستی بسیاری مختلفی دارد.
گفته می شود، این تئوری الهام بخش تعدادی از آزمایشات مهم و سرفصل های تحقیقاتی بوده است
و باعث افزایش درک ما از چگونگی مواجه بدن با درد از لحاظ جسمی و روانی را شده است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.